پیش از پرداختن به این موضوع لازم است نکاتی را متذکر شویم تا در بهره مندی بهتر از مطالب تاثیر گذار باشد

1. منابع فقه شیعه عبارتند از: قرآن كریم، سنت و روایات، عقل واجماع؛ به گونه ای كه هر یك از اینها به تنهایی می تواند برای مستند بودن حكم فقهی، دارای ارزش و اعتبار باشد.


2. از این رو لازم نیست همه احكام، به طور صریح، درقرآن كریم آمده باشد، بلكه چه بسا ارزشهای كلی در قرآن مطرح شده، ولی بیان جزئیات و تفصیل و تطبیق آنها توسط معصومین(ع) صورت گرفته باشد.


3. در قرآن كریم آیه ای صریح در مورد شنیدن موسیقی نداریم، ولی روایات معصومین(ع)، كه تفسیر كننده آیات الهی است شنیدن موسیقی ای كه مطرب بوده و انسان را از یاد خداوند غافل می كند را نهی كرده اند.


4. بنابر این طبق روایات، آن موسیقی كه مطرب و متناسب با مجالس لهو و لعب باشد، و در انسانها، به طور غالب، موجب تغییر حالات و دوری از یاد خدا شود، ممنوع شناخته شده است.


5. البته آیات نهی از لهو و لعب همگی پشتوانه ارزشی این تشریع الهی است كه در قرآن امده و توسط پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت او این چنین تطبیق شده است. آیات نهی از لهو هم كه در قرآن ریاد است، که با مراجعه به "المعجم المفهرس" می توان به آنها دست یافت.


6. از جمله آیاتی که مفسران، موسیقی را یکی از مصادیق آن آیات شمرده اند عبارتند از:


  1. «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون‏: و آنان كه از [هر گفتار و كردارِ] بيهوده روى‏گردانند » (مؤمنون: 3)
  2. «وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّور: آنان كه تن به شهادت ناحق نمى‏دهند و در مجالس باطل حاضر نمى‏شوند » (فرقان: 72)
  3. «وَ اجْتَنِبُواْ قَوْلَ الزُّور: از گفتار باطل [چون دروغ، افترا، غيبت و شهادت ناحق] دورى گزينيد» (حج: 30)
  4. «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْترَىِ لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ...: برخى از مردم‏اند كه سخنان باطل و سرگرم‏كننده را مى‏خرند تا از روى نادانى [مردم را] از راه خدا گمراه كنند ...» (لقمان: 6)




« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً ... : برخى از مردم‏اند كه سخنان باطل و سرگرم‏كننده را مى‏خرند تا از روى نادانى [مردم را] از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره بگيرند ؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود »


كلمه" لهو" به معناى هر چيزى است كه آدمى را از مهمش باز بدارد، و لهو الحديث آن سخنى است كه آدمى را از حق منصرف نموده و به خود مشغول سازد، مانند حكايات خرافى، و داستانهايى كه آدمى را به فساد و فجور مى‏كشاند، و يا از قبيل سرگرمى به شعر و موسيقى و مزمار و ساير آلات لهو كه همه اينها مصاديق لهو الحديث هستند. (ترجمه الميزان، ج‏16، ص 313)

" لَهْوَ الْحَدِيثِ"، مفهوم وسيع و گسترده‏اى دارد كه هر گونه سخنان يا آهنگ هاى سرگرم كننده و غفلت‏زا را كه انسان را به بيهودگى يا گمراهى مى‏كشاند در بر مى‏گيرد، خواه از قبيل" غنا" و الحان و آهنگهاى شهوت‏انگيز و هوس‏آلود باشد، و خواه سخنانى كه نه از طريق آهنگ، بلكه از طريق محتوى انسان را به بيهودگى و فساد، سوق مى‏دهد.


و اگر در روايات اسلامى و سخنان مفسرين روى يكى از اينها انگشت گذارده شده است هرگز دليل بر انحصار و محدوديت مفهوم آيه نيست.


در احاديثى كه از طرق اهلبيت (ع) به ما رسيده تعبيرهايى ديده مى‏شود كه بيانگر همين وسعت مفهوم اين كلمه است.


تعبير به "لَهْوَ الْحَدِيثِ" بجاى "الحديث اللهو" گويا اشاره به اين است كه هدف اصلى آنها همان لهو و بيهودگى است، و سخن، وسيله‏اى براى رسيدن به آن است.( تفسير نمونه، ج‏17، ص 15)


بنابر این هر آن چه که مصداق لهو محسوب شود، از نظر قرآن ممنوع و مورد نهی قرار گرفته است.